سلام.
روز دختر مبارک!
آیا میدانید روز دختر از کجا به وجود آمد؟ من کاملا وسط قضیه بودم وقتی که روز دختر روز دختر شد. دارم از منظر تاریخی عرض میکنم. طرفهای سال 1384 بود. ما یک فرهنگسرای خیلی خوب و شیک داشتیم تو بلوار فردوس تهران. اسمش فرهنگسرای فردوس بود. دو طبقه داشت و هر طبقه یک سالن بزرگ کتابخانه. همهی بچههای محله میچپیدیم آن تو برای کنکور درس میخواندیم و عصرها از سوپرمارکتی کنار فرهنگسرا پنیر خامهای میگرفتیم و از نانوایی کناریاش نان بربری داغ و بعد تو جمع تینیجری دم کنکوریمان نان و پنیر میخوردیم و حال دنیا را میکردیم. چند سال قبلتر سالن طبقهی دوم دخترانه بود و سالن طبقهی اول پسرانه. بعد یک روز در میان کردند: روزهای زوج دختران و روزهای فرد پسران. اینجوری دیگر چشممان به چشم نامحرم نمیافتاد و همه چیز گل و بلبل و سنبل میشد.
روزهای فرد میرفتیم فرهنگسرای فردوس و روزهای زوج میرفتیم خانهی علامه جعفری که تبدیل شده بود به کتابخانه. البته بچهپولدارها میرفتند کتابخانهی عراقچی که آن هم یک کتابخانهی شیک و پیک بود که از طرف مرحوم عراقچی وقف شده بود. ولی با توجه به اینکه حق عضویت سالانهاش ده هزار تومان بود فیلتری میشد برای ورود بچه کنکوریهای مرفه بیدرد.
جانم برایتان بگوید وقتی احمدینژاد سال 1384 رئیس جمهور شد تمام مدیران فرهنگسراها تغییر کردند. مدیر فرهنگسرای فردوس هم تغییر کرد و خانمی آمد سر کار که کلا موجود جنجالیای بود و من میتوانم او را به عنوان ورژن ایرانی سارا پیلین معرفی کنم. بعد این خانم مدیر جدید یک ورژن فمینیستی خاص خودش را داشت که میتوانم آن را فمینیسم الف نونی تعبیر کنم. کمکم ما پسران در آن فرهنگسرا تبدیل شدیم به موجودات منحوس که به وجود آمدهایم تا دنیا را آلوده و خراب کنیم. بعد با یک نوع آپارتاید بامزه مواجه شدیم. مثلا برنامههای تفریحی یا فرهنگی جدیدی میگذاشتند که فقط مخصوص دخترها بود. چند ماه بعد اسم فرهنگسرای فردوس تبدیل شد به فرهنگسرای دختران. بعد زمزمهاش پیچید که کلا میخواهند پسرها را بیاندازند بیرون و کتابخانه هر روز فقط دخترانه باشد. فکر کنید هر روز منتظر این باشید که بالاخره روزی برسد که بیایند و با خاکانداز جمعتان کنند و از آنجا بیاندازنتان بیرون. همینطور هم شد. سارا پیلین کار خودش را کرد و به هدفش رسید. یک روز اعلامیه زدند که از این به بعد کلا اینجا دخترانه است و پسر راه نمیدهیم!
ما بچه کنکوریهای پسر عزا گرفته بودیم که روزهای فرد کجا برویم درس بخوانیم. روزی که دیگر راهمان ندادند برای روزهای فرد پخش شدیم بین کتابخانههای زپرتی محلهمان (چون کتابخانهی علامه جعفری و عراقچی که تنها دو جای نسبتا خوب دیگر بود هر دو فقط در روزهای زوج پسرانه بود). ما تبدیل شدیم به خانهبهدوشهای کنکوری. چند بار رفتم کتابخانهی بیمارستان رسول تو ستارخان ولی بعد که فهمیدند دانشجوی پزشکی نیستم با بیل و کلنگ پرتم کردند بیرون. بعد رفتم یک کتابخانهی دیگر تو بزرگراه اشرفی اصفهانی که عینهو مردهشورخانه سرد و بیروح و ترسناک بود. تنها خوبیاش این بود که سهشنبهها شب شعر داشت و من میرفتم آنجا شعرهایم را برای مردم میخواندم و تازه تو شب شعر کارم به رمانس و اینها هم کشید که آن خودش یک ماجرای دیگر است.
خلاصه سارا پیلین همینجور پلههای ترقی را در دولت الف نون بالا رفت و شد مشاور رئییس جمهور فکر کنم. و بعد روز دختر را هم ایشان ایجاد کردند و در دولت هم تصویب شد. خیلی هم خوب است و مبارکشان باشد. ما اصلا ناراحت نیستیم که چرا روز پسر نداریم. ولی اینکه روز دختر چه فرقی با روز زن دارد و چرا اصلا باید دختر و زن را جدا کنیم و تعریف "دختر" واقعا چی هست و آیا به آن دسته میگویند که هنوز ازدواج نکردهاند یا چیز دیگری به نظرم چیزهایی هست که باید به آن فکر کرد.
این بود انشای من از روز دختر.
پا نوشت: بعدها که سارا پیلین از ریاست فرهنگسرا کنار رفت و یکی دیگر رئیس شد اسم فرهنگسرا دوباره برگشت به فرهنگسرای فردوس و دوباره یک روز در میان شد. ولی آن موقع من مدرک لیسانس گرفته بودم و مجوز ورود به کتابخانهی ملی. بعدا باید بیایم برایتان از ماجراهای کتابخانهی ملی بگویم و اینبار در مورد آپارتاید مدرکگرایی که در آنجا حاکم بود!
برچسب : روز دختر مبارک,روز دختر مبارک باد,روز دختر مبارک طنز,روز دختر مبارک اس ام اس,روز دختر مبارک متن,روز دختر مبارک متحرک,روز دختر مبارک 93,روز دختر مبارک به انگلیسی,روز دختر مبارک عشقم,روز دختر مبارک خنده دار, نویسنده : gourila بازدید : 325