صندلی فکسنی

ساخت وبلاگ

یکی از جمعه‌های پاییز 83 پدرم به خانه آمد و گفت یک روش جدید یاد گرفته است برای اینکه رتبه کنکور من زیر صد بشود و دانشگاه شریف قبول شوم. ازش پرسیدم چه روشی است. گفت سوار ماشین شوم و باهاش بروم تا بفهمم چه روشی است. بعد از یک ساعت رانندگی سر از میدان حسن‌آباد تهران درآوردیم. کنار یک فروشگاه لوازم اداری پارک کردیم. پدرم رفت سمت صندلی‌های میزدار و یکی یکی روی صندلی‌ها نشست تا امتحانشان کند. بهم گفت باید یکی را پیدا کنیم که موقع نشستن روی آن آدم بیشتر از بقیه صندلی‌ها کمردرد و ماتحت‌درد می‌گیرد و البته پایه‌اش هم بیشتر از بقیه لق‌لق می‌کند. آخر سر یک صندلی آهنی فکسنی که چهره خاکستری و کریهی داشت انتخاب کرد و انداخت تو صندوق عقب پیکانمان. تو کل راه برگشت داشت تعریف می‌کرد که از این به بعد باید روی این صندلی درس بخوانم تا موقع کنکور وقتی که چهار ساعت تو سالن امتحان رو صندلی می‌نشینم احساس ناراحتی نکنم و بتوانم سوال‌ها را به صورت تراکتوری جواب بدهم...
سال بعد که جواب کنکور آمد و معلوم شد نه تنها رتبه دو رقمی نیاورده‌ام بلکه رتبه‌ام سیزده هزار شده است، پدرم گفت دلیلش این بوده که به اندازه کافی روی صندلی کذایی درس نخوانده‌ام. فکر کنم تا الآن هم همچنان به این موضوع اعتقاد دارد. 

گوریل فهیم...
ما را در سایت گوریل فهیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16