همیشه یک عالمه آدم به من هجوم میآورند و میگویند قبلاها بهتر مینوشتی و الآن فقط شعر و وعر مینویسی. میخواهم بگویم که به درک که چنین فکر میکنید. من یک موجود بیولوژیک هستم که در ادامه پستی بلندیهای زندگی تغییر کردهام. به درک که به نوشتنم گند زده شده است. قبلاها بیشتر کتاب میخواندم. برای اینکه دغدغههای دیگری نداشتم. الآن مجبورم کار کنم. اگر کار نکنم سنگ روی سنگ نمیایستد. نمیتوانم اجاره خانهام را بدهم و بعد باید توی صندوق پستیام حکم دستور تخلیه دادگاه را دریافت کنم. شش سال است که آمدهام آمریکا و حالا هم به زبان فارسیام گند زده شده است و هم اینکه نتوانستهام مثل آدم زبان انگلیسی یاد بگیرم. شده گاهی چند دقیقه فکر کنم تا یک کلمه فارسی که قبلا به کرات از آن استفاده میکردم یادم بیاید. هر چقدر زور میزنم راه به جایی نمیبرم. کلمات فارسی یکی یکی دارند از حافظهام خارج میشوند و به گورستان فراموشی سپرده میشوند. تازه هر چقدر هم بخواهم نوشتن را ادامه بدهم فکر میکنید به کجا ختم خواهد شد؟ در بهترین حالت شاید به شیر باز گاز خانه اجارهایام. به قول صادق هدایت چه فرقی میکند که کمتر یا بیشتر بنویسی و چه فرقی میکند که آدمها نوشتههای تو را بخوانند یا نخوانند؟
گوریل فهیم...برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 201