یکی از بزرگترین موارد اختلاف بین من و پدرم انتخاب کانال تلویزیون بود. همیشه یک جدال در حد تنازع بقا برای اینکه کدام شبکه برنامه پخش کند در خانه ما جریان داشت. من طرفدار دو آتشه شبکه دو و سه بودم به همراه سریالهایشان از پاورچین و نقطهچین بگیرید تا پهلوانان نمیمیرند. پدرم در مقابل به قول متجددین کراش ویژهای روی فیلمهای مستند شبکه چهار داشت. برای همین من به طور کلی از شبکه چهار و آن دوبلور کذایی راز بقا که الآن اسمش یادم نیست متنفر بودم. همان شخصیتی که صدایش در حد ساز بربط یا حتی کنترباس بم بود و همیشه داشت نحوه شکار گرازهای وحشی توسط ماده شیرهای تانزانیا را بلغور میکرد.
وقتی که پدرم موفق میشد مرا در انتخاب شبکه شکست دهد، پیروزیاش را با بلند کردن صدای تلویزیون تا حداکثر ممکن جشن میگرفت. بعد صدای بیش از حد بم دوبلور کذایی چنان خانه ما را فرا میگرفت که پنجرههای اتاق من با فرکانس صوتی طرف میلرزیدند و احتمالا تا چند خانه آنطرفتر هم میشد جزئیات خورده شدن باقیمانده جسد گرازها توسط کفتارها و لاشخورها را دنبال کرد.
برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 183