ساعت یک و بیست و سه دقیقه شب است. من مثل کرم توی تخت به خودم لولیدهام. باید هر چه زودتر بخوابم. فردا ساعت هفت ضجه ساعت کوکیام تمام خانه را پر میکند و من باید جسدوار خودم را از تخت بکنم و هولهولکنان دوش بگیرم و نانی توی معدهام فرو کنم و خودم را به شرکت برسانم. باید قبل از رئیسم تو شرکت باشم. مثل دوران مدرسه پشت میزم بنشینم و مثل ماشین چرخخیاطی برای رئیسم کار کنم.
من و جیرجیرک خیابان اسکینکر از این نمایشگر تلفن همراه به تو شببخیر میگوییم.
شب بخیر کاملیای بهاری
-امضا: گ ف و جیرجیرک خیابان اسکینکر